خواندن ِ این پست به کسانی که زیر ِ ابرو برمیدارند توصیه نمیشود.


چایی میخوری گُر میگیری، چایی نمیخوری نمیشه، نمیشه، نمیشه چایی نخورد، حالا هوای کوفتی هرچقدرم که میخواد گرم باشه، چایی میخورم تی شرتم خیس میشه از عرق، همین امروز وضع به جایی رسید که به جرم یک چایی خوردن ِ ساده مجبور به تجدید استحمام شدم [آره بابا، ما از اون ور ِ بوم افتادیم، نه تنها به صورت مرتب و منظم استحمام می کنیم، بلکه گاهی تجدید استحمام هم می کنیم، انصافا این کلمه تجدید که میاد یاد ِ تجدید فراش نمیفتید؟ اصلا یکی از سختی های مادر بودن همینه، همین که مادر باشی، مادر چند تا بچه باشی و همه ش نگران باشی که شوهرت تجدید فراش بکنه یا نکنه، همش باس تو تَب و تاب ِ این باشی که رفتارای مشکوک شوهرتو ارزیابی کنی و با خواهرت یا دوستت یا فلانت در میون بذاری و بشینی باهاش تحلیل کنی که شوهرم تجدید فراش کرده یا نه، اگه کرده چرا و اگر نکرده چرا؟ آره آقا نکرده شم چرا داره به خدا، اینم واسه اینه که خدا اینو اینجوری کرده} چگونه ضمیرهای اشاره ای را بگاییم؟، مبحث اول:این{ میخوام بگم خدا ریده تو بشر که تنوع طلب چیزش کرده. مخصوصا( یا به قول رادیو چهرازی نخسوزن، آقا این رادیو چهرازی یه معیار ِ خیلی خوبیه واسه این که یاد بگیریم چجوری شوخیای بیمزه قدیمی و حتا جدید رو بامزه کنیم، به گوش- نه به چشم، شوخی ِ بیمزه قدیمی رو به صورت نوشتاری بامزه کردن، کار ِ خیلی سختیه{آخ آخ گاییده شدم از بس نظرات ِ خفن دارم میدم} حالا اگه رادیو چهرازی رادیو نبود شاید اینم می تونست چیز کنه، نمی دونم والا- به گوش ِ شنونده برسونی) نخسوزن مردا، این مردا، آقا امان از این مردا، امان از این جماعت مذکر، خودمون رو میگم، خدا تنوع طلبی رو تو مردا به حد اعلای خودش رسونده، خدا اگه تو یه چیز خداییشو اثبات کرده باشه، از این نظر که خدا میتونه همه چیز رو به صورت کسّ ِ خارش خلق کنه، یعنی اون چشمی که الان شما داری باهاش اینا رو میخونی کسّ ِ خار ِ ابزارهای دیدنه، میخام بگم اگه خدا تو یه چیز کسّ ِ خارش باشه، تو همین قرار دادن قوه تنوع طلبی ِ خفن تو مرداست، اصلا اگه یه کم پایه های دین و ایمون مون قوی باشه همین سر ِ نخ ِ کسّ ِ خار بودن خدا در خلقت مردها از نظر تنوع گرایی ( میدونم میدونم، گاییدم) رو بگیریم می رسیم به خداشناسی و اثبات خدا و هرچند ما مردا واسه این که این کسّ ِ خار خدا بودن در خلق ِ تنوع گرا بودن ِ مرد رو درک کنیم باس به خودشناسی برسیم ولی واسه شما ( روی سخنم با زنهاست) یه جورایی اون قضیه ابتدا خودشناسی سپس خداشناسیه دور زده میشه(حواستون که هست؟ هنوزم دارم میگام). شما( حالا روی ِ سخن با مَردهاست) میخوای بگی تنوع طلب نیستی؟ من میگم تو گه خوردی، من میگم تو اول مردونگیت رو ثابت کن بعد بگو تنوع طلب نیستی، تویی که زیر ِ ابرو برمیداری گه خوردی که مَردی {اصلا اگه زیر ِ ابرو میداری ادامه این متن رو نخون، فحش گذاشتم واسه اونی که زیر ِ ابرو برمیداره و ادامه اینو میخونه} من خودم مَردم، سیبیل هم دارم، جدیدا هم سیبیل هام داره متصل میشه به ریش هام، همینجوری پیش بره میتونم ریش پروفسوری بذارم ( داییم یه بار ریش پروفسوری گذاشت، مادرم تو خونه راش نداد، گفت برو اون کونی بازیتو- نقل به مضمون- از صورتت پاک کن بعد بیا خونه مون، حالا بنده خدا همون موقع پسرش 3 ساله ش بود، تویی که زیر ِ ابرو برمیداری و هنوزم داری اینجا رو میخونی بازم خجالت نمی کشی؟) من خودم میگم که خلقت ما جوریه که تنوع طلبی به نوع ِ کس ّ خارش درون ما نهاده شده. بعد این قضیه تنوع طلبی در سر و شکل و شمایل که یهو بیداد میکنه، شما خوشگل ترین دختر دنیا رو هم بذاری تو دست و بال ِ یه مرد، بازم بلاخره چشمش میره دنبال اون دختره ای که اون روزی تو صف ِ تاکسی دوتا جلوترش وایستاده بود و انگشتاش استخونی بود و صورتش کشیده بود و لب ِ بالاش نازک بود و دماغش از اینایی بود که وقتی از جلو بهشون نگاه می کنی خیلی منسجم و با دو سوراخ به غایت منظم و منطقی و به جا دیده میشه بود. ابروهاش چجوری باشه؟ موکتی خوبه؟ موکتی با رنگ ِ شکلاتی(شکلاتی یا قهوه ای یا چمیدونم اونی که مشکی نیس، سفیدم نیس، چه رنگیه؟ آره همون) مراما میره، مراما مادرمون حق داره نگران بابامون باشه، حالا تو دلش باز خدا رو شکر میکنه که یه مشت بچه مفت خور ِ بیکس و بیکار ( مخصوصا بیکار) مثل ما داره که جیب ِ شوهرش باس مدام خالی بشه تو جیب ِ ما و مخصوصا تو این اوضاع احوال اقتصادی- که تقریبا داره شبیه دشت ِ نینوا در عصر عاشورا میشه اوضای مالی- پولش زیاد نمیاد که بخواد بره دنبال تجدید فراش، ولی بازم دست و دلش میلرزه، نشون به اون نشون که مادر ِ من الان دو روز ی بار زنگ میزنه و توصیه میکنه که اگه پولی چیزی کم داری زنگ بزن از بابات بگیر، اصلا این تشویق کردنها به پول گرفتن از پدر مشکوکه قضیه ش، یه جورایی قضیه برعکس شده کلا، به جا این که من زنگ بزنم به مادرم بگم به بابام بگو برام پول بریزه، مادرم زنگ میزنه میگه به بابات بگو برات پول بریزه. مام که خر نیستیم، می فهمیم، خر هم بودیم دیگه اینقدر بیشعور و نفهم و عوضی و بیناموس نشدیم که نگرانی های مادرمون رو درک نکنیم. الان این کروشه ای که اول باز شده بود بسته میشه : ] گرمه هوا. پول ِ پیتزا خوردن که نداریم قبول، حرف ِ شما متین، ولی چایی هم نخوریم که بعدش بریم حموم؟ پول ِ آب و گاز رو که داریم به صورت شارژ پرداخت می کنیم، پس اگه نریم حموم اون پولی که پرداخت می کنیم از کفمون میره، چون این طبقه بالاییه حموم بره صدای برخورد ِ آب با کف ِ زمین به خونه ما هم میرسه( اون قضیه سیفون کشیدن رو که یادتونه؟ حالا بسطش بدید به حموم رفتن) من نشستم شمردم، اینا روزی 7 8 دفعه حموم میرن. حالا باز میگید چایی نخوریم؟